اين مطلب يه جورايي به مطلب پاييني ارتباط داره، بنابراين خواستم اسمش را بگذارم "پانويس توضيحي" ديدم بالاي پست قبلي هست، پس يه جورايي اسمش را ميگذارم "سرنويس توضيحي" ;-) در دنياي مجازي همه قواعد ميتونند جور ديگري تعريف شوند، اينطور نيست!؟ ;-)
جريان از اين قرار هست كه بعد از تماشاي فيلم ضعيف پاييني ;-) -به رنگ ارغوان-بنده شديداً دچارتحولات روحي و زار زدن شدم، و خودم مبهوت كه اين حال ما ناشي از چيست، فيلم كه ضعيف بود، منم كه تحت تأثير قرار نگرفتم پس اين زاري چيست؟! بعد ياد يه حكايت ديگري افتادم كه اينجا براتون ميگم ;-)
ديديد كه تو بعضي از اين مراسمهاي مذهبي مثل دعاي كميل، زيارت عاشورا، سفره حضرت رقيه و ... بعضيها چه زاري ميزنند!!! همينجور دستمالكاغذي هست كه پشت هم مصرف ميشه!!! و من هميشه مبهوت اين همه اعتقاد جماعت!!!
به قول پدر محترم، اين بزرگان اگر اونطور كه روايت شده جاشون تو بهشته و نيازي به گريه من و شما ندارن ... پس اين زاري چييه!!! باز به قول روايات، من و توبنده گناهكار بيشتر نيازمند اين زاري هستيم...
خلاصه دوستي ميگفت ديروز در يكي از اين مراسمها شركت داشته و خلاصه اون همه گريه كلي باعث به هم ريختگيش شده، من هم با تعجب و همچنان مبهوت گفتم: نميدونستم اين همه معتقدي!!!"
و ايشون فرمودند: من كه براي اون بزرگ گريه نميكردم، ما براي دل زار و مشكلات خودمون داشتم گريه ميكرديم!!! قصد بياحترامي به اعتقادات هيچ فرد و يا گروهي را ندارم، ولي حداقل حالا ميدونم برخي از اين افراد براي چي اين چنين زار ميزنند!!!
...
و خلاصه اينكه در نهايت يادم افتاد كه زار زدن اينجانب نه به دليل تماشاي "به رنگ ارغوان" كه براي حال آشفته و سرگرداني خودم بوده ... ;-) :-)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر