۱۵ اسفند ۱۳۸۸

"به رنگ ارغوان"، فيلمنامه‌اي ضعيف و شرمندگي ما ...

به تجربه برام ثابت شده كه تقريباً تمامي فيلمهاي برگزيده ايراني، -نگاه بدبينانه- كپي شده يا -نگاه خوشبينانه- ايراني شده يك اثر خارجي هستند. مطلع هم بودم كه فيلم "به رنگ ارغوان" همان ايراني شده فيلم "The Lives of Others" مي‌باشد، ولي تعجبم از اين هست كه ما وقتي حتي از سوژه آماده هم استفاده مي‌كنيم باز هم توان پروراندن آن را نداريم.
معمولاً وقتي از دوستان براي تماشاي فيلم يا تئاتري دعوت مي‌كنم، حتماً قبلش بررسي مي‌كنم كه اين دعوت براي كاري ارزنده باشه، ولي اين فيلم با اين كيفيت چيزي جز احساس شرمندگي ما در مقابل اين دوست محترم نداشت!!!
بر اين باورم كه حتي اگر فيلمنامه ضعيف باشد، يك كارگردان توانمند مي‌تواند با بهره‌مندي از عوامل ديگر، اين ضعف را كمرنگ يا جبران كند ولي گويا آقاي حاتمي‌كيا هم ديگر آن حاتمي‌كيا نيستند. مأمور مخفي مسئول خانم ارغوان در ششمين گزارش خود به مافوقش اعلام مي‌كند كه ديگر توان ادامه مأموريت را ندارد. جالب است كه ايشان فقط بعد از يكي دو بار ملاقات با ارغوان و شنيدن دو مكالمه تلفني از ايشان به اين مرحله از شيفتگي رسيدند!!! در نسخه خارجي اين اثر، مأمور مخفي در شرايطي و در طي زمان درگير سوژه خود مي‌شود، و درضمن سوژه تحت تعقيب داراي آنچنان كاراكتر تأثيرگذاري است كه اين شيفتگي و تغيير مسير مأمور توجيه‌پذير است، ولي در "به رنگ ارغوان" كارگردان تلاشي نكرده كه حداقل اين ضعف فيلمنامه را با انتخاب يك كاراكتر قوي و تأثير گذار در نقش ارغوان جبران نمايد.
و خلاصه اينكه فيلمنامه‌اي ضعيف و انتخاب كاراكتر زن نقش اول ضعيف منتج به فيلمي ضعيف از ديد من شده يا شايد هم ما انتظاري بيش از اين از آقاي حاتمي‌كيا داشتيم.
* در ضمن ما هرچی طول و عرض این فیلم را وجب کردیم، بررسی کردیم ، هیچ توجیهی برای توقیف پنج ساله اش پیدا نکردیم، شما پیدا کردید به ما بگید ;-)

۱ نظر:

  1. موافقم.
    ظاهراً بعد از تماشاي آثار درخشان (!) "به نام پدر" و "به رنگ ارغوان" بايد به سينماي بدون حاتمي كيا عادت كنيم.
    البته تو اين سينما، خيلي چيزا ديگه رنگ و بوي قديم رو ندارن. مثلاً هيچ وقت تصور نمي‌كردم "كيانيان" رو تو فيلمهاي "خاك آشنا" و "نيش و زنبور" ببينم!
    چي‌ بگم...

    پاسخحذف