۱۰ آبان ۱۳۸۹

از اين "رفتن"

اين اس ام اس "امروز روز جهاني خاطره‌هاست، اولين چيزي را كه از من به ياد مي‌ياري، برام بنويس" را براي دوستان فرستادم


جوابهاي خيلي جالب و پرمهري ازشون گرفتم، مثلاً يكيشون اين بود:

در ابتدا توضيح: من فقط يه ترم تو مقطع ارشد دانشگاه آزاد درس خوندم و واسه ماها كه از ابتدا بزرگ شده دانشگاه تهران بوديم، خيلي رفتارها و كارهاي آزادي‌ها غريب مي‌زد

از جمله اينكه از دم در سيستم پاكسازي و فيلتر برامون (براي آرايش و پوشش) گذاشته بودند

در حالي كه ما هيچ وقت تو دانشگاه تهران حراست اين شكليي دم در نشين نداشتيم

خلاصه اينكه اين دوستم از خاطراتش با من مي‌گه كه حراست آزاد دائماً به آرايش تو تذكر مي‌داد، تو (يعني من كه جون به لب شده بودم) گفتي من تو اين دانشگاه مسخره بمون نيستم و واقعاً هم نموندي و واقعاً هم رفتي!!!!!!

خلاصه اينكه من تمام زندگيم" رفتم" از جا/كسان وچيزهايي كه آزارم دادند يا مطابق افكار و عقايدم نبودند و هنوز هم در حال رفتنم حالا شايد دير يا زود داشته باشه ولي آخرش "رفتم"!!!
و البته تا حالاش كه اين رفتن (تغيير) برام خوب بوده تا بعد... بايد ديد چه خواهد شد؟!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر