از جايي ديگر ...
باید که ميماندم، براي هميشه، "جاودانگی"، پس، "افسانه"اي شدم...
۳۱ فروردین ۱۳۸۹
...
بعضيوقتا تصميم ميگيري،
بعضيوقتا حركت ميكني،
بعضيوقتا هم همه چي را ميسپاري دست اون بالايي،
فقط نگاه ميكني و با
"جريان
"هست كه حركت ميكني، حالا حكايت منه...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر