
مصائب خمير كردن كتاب
كتاب داستان مردي است كه در زيرزميني در چكسلواكي كمونيست سي و پنج سال است مشغول خمير كردن كاغذهاي باطله و كتابهاي "مسالهدار" است.
تنهایی پرهیاهو (به چکی: Příliš hlučná samota) عنوان کتابی از بهومیل هرابال نویسنده اهل چک است. او این کتاب را در فاصله سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ نوشت و از آنجا که در کشورش ممنوع القلم بود اثر در سال ۱۹۷۶ به صورت مخفیانه منتشر شد. اولین انتشار اثر در کشور چک به سال ۱۹۸۹ برمیگردد. داستان، برخلاف بیشتر آثار هرابال، در دوره سلطه نظام کمونیستی رخ میدهد.
کتاب روایت تکگویی درونگرایانه یک کارگر پرس به نام آقای هانتا است. او در زیر زمینی مرطوب که انبار کاغذ باطله است روزگار میگذراند و کتابهایی را که از سوی اداره سانسور به آنجا میآورند را خمیر میکند.آقای هانتا با خواندن این کتابها دنیا را به گونهای دیگر میبیند.
داستان با اين جملات آغاز ميشود:
"سي و پنج سال است كه در كار كاغذ باطله هستم و اين "قصه عاشقانه" من است. سي و پنج سال است كه دارم كتاب و كاغذ باطله خمير ميكنم و خود را چنان با كلمات عجين كردهام كه ديگر به هيئت دانشنامههايي درآمدهام كه طي اين سالها سه تني از آنها را خمير كردهام. سبويي هستم پر از آب زندگاني و مردگاني، كه كافي است كمي به يك سو خم شوم تا از من سيل افكار زيبا جاري شود. آموزشم چنان ناخودآگاه صورت گرفته كه نميدانم كدام فكري از خودم است و كدام از كتابهايم ناشي شده. اما فقط به اين صورت است كه توانستهام هماهنگيام را با خودم و جهان اطرافم در اين سي و پنج سال گذشته حفظ كنم ..."
تنهايي پرهياهو (Too Loud a Solitude)
نوشته: بهوميل هرابال (Bohumil Hrabal)
ترجمه: پرويز دوائي
ناشر: كتاب روشن/ سال نشر: 1387 (چاپ ششم)
قيمت: 1900 تومان
تعداد صفحات: 105
شابك: 964-5709-52-0
-------------------------------------------------------
مآخذ:
اولين بار درباره اين كتاب، اينجا (زيستن در كله تباه شده يك اسب) خواندم
تنهایی رو خوندم...
پاسخحذفجاهایی از کتاب احساس میکنی هانتا/هرابال رفته رو منبر داره برات سخنرانی میکنه... و گاهی این هانتا زیاد حرافی! میکنه، مث خودم!... البته از جملات قصارش نمیشه بی خیال گذشت... «بعضی چیزارو با تموم وجود می فهمی اما نمی تونی توضیح شون بدی»و...
البته ترجمه ش اونطور که باید خوب نیست...
«همچه... تو بگو دیدی؟! و ...»
....
و خیابون های پیشنهادیت چندتاشون توی حذفیات بود که به خاطر کمبود جا حذف شده بودند. الباقی هم که خودت گفتی دیگه!!:)
تصحیح میکنم: «تو بگو چه دیدی؟!!»...
پاسخحذفکتاب به یک ویراست اساسی از لحاظ ترجمه نیاز داره... وقتی کتاب به جملات معترضه میرسه، بدجوری لنگ میزنه!
....
کاشکی توی ایران هم این کارو میکردند. یعنی حداقل میذاشتن کتابه چاپ بشه! بعد هرکاری خواستن بکنند!
....