هر زمان كه اميد انساني را نااميد ميكنيم
هر زمان كه شادي را از انسان ديگري ميگيريم
...
ما روح را ميكشيم
فقط مسئله اين است در قتل جسم، چهبسا قاتل بيشتر دچار درد و عذاب شود از عمل مرتكبشده تا مقتول، چرا كه قتل جسمي به نوعي عينيت دارد و در نهايت مقتول رها ميشود از اين همه ...
در قتل روح، قاتل حتي اغلب متوجه عمل خود نميشود، ولي مقتول درد ميكشد، جراحت برميدارد، جراحتي كه هرگزاثر آن پاك نخواهد شد، مقتول روحي با جسمي سالم، روحي مرده را با خود ميكشد، ميكشد تا ...
كشيدن/حمل اين سنگيني، كاري است دشوار...
همه ما قاتليم، اعتراف ميكنم
حتي خود من هم چهبسا بارها...
فقط مسئله اين است در كشتار روحي، هيچكدام از ما -به عنوان قاتل- هرگز احساسي از درد/جراحت/رنج نخواهيم داشت،
ما تنها و فقط زماني كه خود، سوژه اين عمل (قتل) هستيم، اين كشتار، درد و رنج را ميبينيم، ميفهميم، اينجا برايمان عينيت پيدا ميكند، اين درد، اين مرگ...
روحي ميميرد و جسمي به ظاهر سالم بايد با خود بكشد اين جنازه را، تا پايان راه...
«ما همه قاتليم، انكار نكنيد»
:(، حس بدی بهم دست داد.چون منم این کار را کرده ام
پاسخحذفمن بارها قتل عام شدم بارها
پاسخحذفسلام
ضمنا ما اسممونو عوض كرديم اگه اومدي ديدي فرق كرده برنگرد خودمونيم
ياد اين مطلب اوشو افتادم در كنار اين حقيقت به اين نيز فكر كنيم:
پاسخحذفبايد به ياد داشت كساني كه با آنها كار مي كنيم، به درون ما اهميت نمي دهند. چگونگي حال درون ما، مسووليت خود ماست. ديگران هم مسوول حال درون خود هستند. همكاران شما همانند همه مردم، از جمله خود شما، داراي احوال منفي خاص خود، مشكلات و نگرانيهاي خود هستند. وقتي با كسي كار مي كنيد، نبايد اين احوال را به ميان آوريد. زيرا اگر اين احوال مطرح شوند، امواج منفي با خود مي آورند و موجب مي شوند فرد مقابل هم احوال منفي خود را بروز دهد و اين فرآيندي بي انتها خواهد شد. اگرحال منفي داريد، كاري انجام دهيد. براي مثال ،در مورد يك موضوع بسيار منفي چيزي روي كاغذ بنويسيد و بعد كاغذ را بسوزانيد و يا به يك بالش مشت بزنيد و آنرا پرت كنيد. مي توانيد به شدت پايكوبي كنيد. به هر صورت بايد آن حال را تخليه كنيد؛ زيرا مشكل شماست. گاهي از همكاران خود بپرسيد، آيا منفي بوده ايد و به آنها آسيب رسانده يد؟ زيرا گاهي بدون آنكه بدانيد، منفي مي شويد. رفتارهاي كوچك، حتي يك كلمه و گاهي سكوت هم مي تواند آسيب زننده باشد. حتي نحوه نگاه كردن شما به كسي مي تواند آزار دهنده باشد. پس گهگاه از ديگران تقاضاي بخشش كنيد. به آنها بگوييد: « بايد صادق باشم. به من بگوآيا موجب رنجش تو شده ام؟ زيرا من هم يك انسان هستم و ممكن است دچار اشتباه شوم. پس بايد خطاهاي خود را اصلاح كنم. »
از تو دوست خوب و نكته سنجم كه بسيار كوتاه و گويا نوشتي، ممنونم. پس ما همگي به نوعي قاتليم.باز هم مرسي از تذكرت. ولي اين حرفت رو رد مي كنم كه وقتي قاتل روح انسانها مي شويم خود از غذاب در امانيم. كسي كه مدام دست به قتل روح انسانها آلوده مي كند، در واقع كمر به قتل خود بسته چه بسا عميق تر ولي شايد طولاني تر. و اين عمق و اين زمان دراز در جايي تجلي پيدا مي كند و در آن زمان هتسش كه اين قاتل بازنده تر از مقتول است. ولي موافقم مي كشيم و مقتولين بيچاره چه بسا در اين فرِآيند له مي شوند، اميد از دست مي دهند و چه و چه. اي كاش بتوانم ديگر قتلي انجام ندهم. يعني مي شه؟ اين انسان مي تونه؟ ولي راستش دوست بسيار خوب و نازنينم با اين نوشتت من رو كه تو فكر بردي!!! مرسي عزيزم.
پاسخحذفاز دشمنان برند شكايت به دوستان
پاسخحذفچون دوست دشمن است شكايت كجا بريم؟
سلام- مطلب اوشو رو ويرايش نكردم. اونجا مثال آورده كه همكاران وگرنه هركسي توي زندگي آدم كه وارد ميشه يا حتي گذري در كنار ما هست ميتونه هركاري بكنه مهم اينه كه بدونيم ما مسئول خودمون هستيم و هيچ جا هيشكي تضمين نكرده كه كسي به ما صدمه نبايد بزنه.. بقول بزرگي "تمام مردم دنيا ميخواهند تو نباشي و نداني، تو چه ميخواهي؟ تو هم ميخواهي نباشي و ندوني؟"(نقل به مضمون كردم البته)... كمتر كسي رو ميشه پيدا كرد كه دلشكسته ديگري نباشه ولي مهم اينه كه يك روز بايد بلند شيم و بگيم من مسئول خودم و حال و روحيه خودم هستم..
هزار دشمنم ار ميكنند قصد هلاك
گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك
(اين تو برميگرده به خود و خداي درونمون بنظرم)
امروز آنقدر شفافیم / که قاتلان درونمان پیداست !! ( گروس عبدالملکیان )
پاسخحذفراستی مرسی که منو خوندی
پاسخحذفهم مطلبت خيلي جالب بود و هم نظرات بقيه !
پاسخحذفآره ما همه قاتليم ، اما فكر مي كنم اين مسئله اجتناب ناپذير است . شايد هم زماني براي اينكه يكي را نجات بديم ، ديگري را ميكشيم .
باهات موافقم كشتن روح خيلي بدتر از كشتن جسم است !